
اشکان تقی پور، کارشناس ارشد فرهنگ ایران یادداشتی را با عنوان"فراموش نکنیم که تحول امری است تدریجی" را برای روزنامه اعتماد نوشته بود که اینجا هم میخوانید.
دیدارنیوزـ *اشکان تقی پور: پیش از نوروز ۱۴۰۴، زمزمهی جدی کمپین نه به تصادفات جادهای از سوی مسئولان، به ویژه تاکید نهاد ریاست جمهوری آغاز شد و با استقبال مردم و مسئولان هم مواجه شد. هر چند که هر سال این تاکیدات پیش از نوروز از جانب فراجا و پلیس راهور، سازمان اورژانس کشور و وزارت بهداشت، جمعیت هلال احمر ودیگر مسئولان ذیربط یا در قالب مسئولیتهای اجتماعی شرکتها در اطلاع رسانی یا حتی سینه به سینه و به شکل وایرال شدن در صفحات شبکههای مجازی انجام میشد، اما امسال این تاکیدات در قالب پویش و بسیار جدی با اطلاع رسانی وسبع نر از پیش انجام شد. از دریچهی فرهنگی نگریستن به پویشها و کمپینها و توقع تغییر رفتارها در کردار جامعه چندین و چند وجه دارد.
قطعا نفس عمل قابل ستایش است. این موضوع که آغاز بیان این دغدغه از معاونتهای ریاست جمهوری و مسئولان عالی اجرایی که تعدادی از آن بزرگواران از خانوادهی بزرگ پزشکان کشور هم هستند آغاز شودبسبار نیکوست. در مرحلهی بعد استقبال مسئولان عالی رتبه، دانشگاهیان، فرهیختگان و مردم هم با هر نگاه و دیدگاهی قابل تقدیر است.
این چند سطر را نوشتم که بررسی ابعاد کمپین سبب سرخوردگی ما نشود بلکه راهی باشد برای شناخت از منظر فرهنگ به چگونگی اثر بخشتر بودن پویشی دستهجمعی در سطح ملی از برخی زوایا و لزوم وجود شاخصهای متفاوت از جمله بایستههای فرهنگی برای کاربردی بودن و نتیجه بخش بودن آن.
از منظر احساسی و انسانی اگر این پویش تنها سبب توجه بیشتر نجات جان یک ایرانی هم شده باشد خرسندی بسیار به همراه دارد، اما از زوایای دیگر آیا این کمپین نتیجه بخش بوده است؟ پارسال در زمان مشابه تعداد فوت شدگان در نوروزبیش از هزار نفر بود امسال با وجود تبلیغ فراوان این کمپین و پویش و اطلاع رسانی تعداد درگذشتگان بیش از ۸۰۰ شد.
هر چند کاهش تعداد هممیهنان فوت شده اگر فاکتورهای دیگر را کنار بگذاریم و همه را به حساب نتیجهی این کمپین بگذاریم مسرت بخش است، اما همچنان نگاه به آمار درگذشتگان، از حیث آماری و نه از نگاه انسانی که در آن حفظ یک جان هم ارزش بی نهایت دارد، تفاوت شگفت انگیز نسبت به سالهای پیش نمیبینیم.
مطمئنا این کمپین با نیتی بسیار نیک و مترقی معرفی و بسط یافت، اما از نگاه بنده در جایگاه کارشناس ارشد فرهنگ ایران و دکترای مدیریت بدیهیاتی در حوزه فرهنگ و مدیریت آن دیده نشده تست که چه بسا اگر زین پس بر آن مبنا و شاخصهای دیگر متخصصان در حوزهی پیشگیری از بحران پیش رویم طی دههی آینده تفاوت معنا دار کمپین را خواهیم دید.
الف) تحول امری است تدریجی
از زمان ورود اتومبیل به ایران ۱۲۴ سال میگذرد. قطعا سالها تعداد کم اتومبیل و اصولا نبود زیر ساختهای حمل و نقل جادهای کلان موجبات ازدیاد تصادف را از موضوعیت خارج میکرد. آنقدر که در خاطر دارم تا سال ۱۳۷۶ حتی لزوم بستن کمربند ایمنی جتی در بخش بزرگی از قشر دانشگاهی هم اگر نه کاری بیهوده باکه در بهترین حالت فاقد موضعیت بود. با گذشت زمان و تکرار و تبلیغ در قالب پکیجهای هوشمندانهی متوازن زمان خود از راههای مختلف و البته وضع جریمهی تخلف، رفته رفته استفاده از کمربند ایمنی به جایی رسیده است که اکنون جوان ۲۰ سالهای ایرانی در هر قشری نبستن کمربند را در یاد ندارد. چه بسا نبستن کمربند برایش عجیب هم مینمایاند. فراموش نکنیم که این روند هم تدریجی با استفاده از تمام توان تبلیغاتی، ایجابی و در جای لازم سلبی (جریمه) انجام شد.
ب) سنت حسنه
وقتی صحبت از سنت به میان میآید خود به خود بار معنایی مثبت بیشتر در یاد میآید. سنت تعلق به ساحت فرهنگ دارد و فرهنگ پتانسیل بالقوهی تمدن.
در حقیقت وقتی فرهنگ بالفعل میشود تمدن سازی آغاز میگردد. آنچه در سنت و فرهنگ هم در جایگاه یکی از ارزشهای انها به دیده میآید مقولهی قدمت است. بدین معنا که تمدن سازی از فرهنگ هم نیاز به زمان فراخور هر دوران و موضوع برای رخدادن تحول دارد.
بازاریابی سلامت و پیشگیری در وادی فرهنگ
حال با توضیحات مختصر ارائه شده از دیدگاه فرهنگ یا مدیریت فرهنگی میتوانیم بپنداریم که هر چند هر امر به معروف منتهی به سلامت و حفظ جان مردم نیک است، اما اگر شاخصهای مدیریت فرایند و استراتژی و برنامههای سوار بر آن علاوه بر این حس در فرصت مقتضی تعیین و سپس به شکل علمی تبیین شود همانند این پویشها شاید در زمانی طولانی تر، اما با اثربخشی بیشتر به ثمر خواهد رسید.
*کارشناس ارشد فرهنگ ایران
پست دکترای مدیریت